لوییس سرنودا | اگر آدمی می‌توانست…

A Burning Metaphor | Poesies · Luis Cernuda | Angel Guinda | Mohsen Emadi اگر آدمی را یارای آن بود که بگوید چه مایه دوست می‌دارد اگر آدمی می‌توانست عشق‌اش را برکشد به آسمان چونان ابری در نور چنان دیوارهایی که فرومی‌ریزند به شاباشِ حقیقتی که در این میانه قد …

جنایت در غرناطه رخ داد | آنتونیو ماچادو

۱   جنایت او را دیدند قدم‌زنان در میان تفنگ‌ها از خیابانی بلند تا مزارع سرد، وقتی ستاره‌های صبح هنوز می‌درخشیدند. فدریکو را کشتند وقتی شب می‌شکست. نمی‌توانست در چشم‌هایش نگاه کند، جوخه‌ی آتش. همه چشم‌هاشان را بستند دعا می‌کردند: باشد که خدا هم تو را نجات ندهد! مرده بر خاک …

برگشت به بالای صفحه