نمی یابمت به رویا | آنتونیو گاموندا

نه مویه‌ی پرندگان است بالای سایه‌ها، نه رعشه‌‌ی گوگرد در خموشی طوفان. نه جیوه است در رگان من و نه تراکم تابستان در دلم. هیچ کس نیست: چهره‌ات ترک گفت رویاهای مرا و نمی‌یابمت زیر پلک‌های خویش.

در اندیشه‌ی تو خواهم بود | آنتونیو گاموندا

در اندیشه‌ی تو خواهم بود بیشتر از سایه‌ای مبهم نخواهم بود در لحظه‌ای خواهم زیست که شادی و حسرت چشمان تو را می‌سوزانند. ولی می‌خواهم همیشه ناشناس بمانم در تو. ناشناخته. به‌سادگی پیچیده در شادکامی‌ات. پریشان در نور خویش، تو و من، فقط زنده در آن و چنین عاشقِ نامحسوس …

خوان خلمن | کتابِ زیرین

خوان خلمن، شاعر بزرگ آمریکای لاتین، این دفتر را بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ در فرانسه نوشت. کودتای نظامی آرژانتین او را به تبعید فرستاد و چند سالی، جغرافیای تبعیدش در فرانسه بود. خوان، از نسل یهودیان اکراین است اما این دفتر را به زبان سپاردی، یعنی زبان یهودیان اسپانیا …

ستون بلا: منظومه‌ای از یاروسلاو سیفرت

A Burning Metaphor | Poesies · Jaroslav Seifert | Mohsen Emadi     به چهار جانب خاک رو می‌کنند: چهار رسول رهیده‌ی جنگاور. و چهار جانب خاک پشت چهار قفل سنگین مقفول است. پای جاده‌ی آفتابی سایه‌ی باستانی ستون آونگ می‌شود از ساعت بند به ساعت رقص. از ساعت گل …

اعتماد به نفس

پشت میز می‌نشیند و می‌نویسد می‌گوید: با این شعر به قدرت نمی‌رسی می‌گوید: با این سطرها نمی‌توانی انقلاب بپا کنی می‌گوید: با هزاران سطر هم نمی‌توانی انقلاب کنی دیگر چه: این سطرها باعث نمی‌شوند پادوها معلم‌ها چوب‌برها بهتر زندگی کنند بهتر بخورند یا خودِ خودش بهتر بخورد زندگی کند حتی …

برگشت به بالای صفحه