به مادرت درآ | آنتونیو گاموندا

به مادرت درآ
و بگشا پلک‌هایت را
آرام درآ در دلش

میوه‌ای باش
دوباره در سکوت.
عطش،
چنان درختی که تپش‌های پرندگان را
در خود می‌گیرد و
بدانان تکیه می‌کند.
پس فرود می‌آیند
سایه و
عطر.

برگشت به بالای صفحه