وقتی بربرها می‌رسند | الوین پانگ

وقتی بربرها می‌رسند

بر خاک بخوابان مردگان را! بر آنان، چندان مویه مکن!

حد ملایمی از احساسات، مجاز فرض می‌شود. توقعِ نوستالژی، عندالمطالبه است.

اجساد را بسوزان: زمین را هدر مده، بر اسرار گذشته حسرت مخور! خاکسترها را برای دوربین‌به‌دستان آماده کن!

اثاث نفیس‌ات را پنهان کن! عمارات‌ را فرو بریز! نخست مجسمه‌هایی که در فتح بازوهایی فراخ دارند و آن‌گاه هرچیزی که نقشی از شیر با خود می‌آورد!

معاشرت با فقدان، واجدِ امنیتی فزون‌تر و درکِ زمینِ بازی سیاسی، متضمنِ افشای اسرار نیست.

متظاهرِ امی بودن باش!

خدمتکارانی بجوی ماهر در حساب و کتاب. از طرحِ تدبیری به تدبیری، بکوش که نتیجه‌ی خطاهایت به نفع آن‌ها بچربد.

سررسیدهایت را دور از انظار نگه دار. به هنگام، با آغوش باز، پذیرای قوانین‌شان باش و منکرِ هر اعتباری به نفعِ خویش.

بر سردرگمیِ مورخین‌شان همت و دستور غلطِ پخت دلمه را برای کوکو استعمال کن.

مدعیِ تسلط بر زبانِ ریشه‌ها شو! زبان‌های محلی درختان. چیکو که می‌شکوفد بگو زیرفون است، زیرفون که شکوفه می‌کند بگو گینکو است.

به جای معجون عشق، مسهل تجویز کن! به هر گذرِ عواطفِ سخت، رنجی منتسب کن.
رمالان در مرکز توجه خواهند بود. پس هرگز از پایان یا کیفیتِ پایان خبر مده!
پیشرفت، هرچند دشوار، همیشه رخ داده است.

معنای غاییِ حکایاتِ عامیانه‌ات را فاش مکن!

هرگز در تاریکی، مادام که سفیدیِ چشم‌هاشان را ندیده‌ای، سودا مکن.
سر فرود آر وقتی از خدا سخن می‌رود،
تا تقوی، شرم و خنده یا بی‌تفاوتی‌ات را پنهان بداری.

بر تنِ کودکانت لباسِ اجداد مرده‌ات را بپوشان و دخترانت را به عقدشان در آور.

عنقریب همگان در همان مراسم تشییع حاضر خواهید بود.

برگشت به بالای صفحه