شعر ۲۵، کتاب زیرین | خوان خلمن

بارانت
رها می‌کند تکه‌های زمان را
تا بریزند
تکه‌های نامتناهی
تکه‌های ما

همین است
که بی‌خانه‌ایم؟
بی‌حافظه‌ایم؟
تنیده به هم در اندیشه،
و چنان بدن‌ها که به خورشید؟

برگشت به بالای صفحه