شعر ۱، کتاب زیرین | خوان خلمن

لرزش لبانم
یعنی رعشه‌ی بوسه‌هایم
در گذشته‌‌ات با من به گوش می‌ر‌سد
در شراب تو

دروازه‌ی زمان را می‌گشایم
و رویایت
‌بارانِ خفته را می‌باراند.
بارانت را به من بده!
بی‌حرکت در بارانِ رویایت
خواهم ایستاد
دور، در دلِ اندیشه،
بی‌هراس و
بی‌نسیان
در خانه‌ی زمان است، گذشته
به زیر پاهایت

برگشت به بالای صفحه