چنانکه خود را بر شادی گشادی
بر رنج هم بِگُشا
که میوهی شادیست
و قرینهی سوزاناش.
به همان شیوه
که شادمانه به اعماق رفتی و
خود را در آن نیست کردی و
پیدا کردی در آن گمگشتگی
رنج را به خود رها کن
بی دروغ و
بی بهانه
تا بخار شود در گوشتات
تمامی اوهام
چرا که زندگی مصرف میکند
فقط آنچیزی را
که آب و ناناش میدهد.