و نمیدونم از کجا روزنامهنگاری اومد
که بپرسه تبعید واسه ما چه معنایی داره.
نمیدونم از کجا میاومد اون روزنامهنگار.
ولی گذاشتم از در بیاد تو، به هرحال
مرطوب بود اتاق، سرد بود
دو روزی میشد غذا نخورده بودیم
فقط نون بود و آب
از اون دور دورا، نامهها خبرای بد میآوردن
«تبعید برای شما چه معنایی دارد؟» اینو گفت و
سیگاری بم تعارف کرد.
جواب نمیدم به نامهها، نمیخوام به فامیل وعدهی سرخرمن بدم
«هر دو چشم پدرو رو درآوردن
درست قبلِ اینکه زیر کتک بکشنِش، درست قبلش،
فقط یه کم قبلش»
«مشتاقم بدانم که تبعید برای شما چه معنایی دارد؟»
«پنج بار به آلیسیا تجاوز کردن و
بعد سپردنش به سگا»
سگای تعلیم دیده
سگای نظامی
حیوونای قویپنجه
که هر روز غذا میخورن و
هر روز یه دل سیر میگان
دخترای خوشبر و رو رو، زنای خوشگلو
گناه سگا نیس،
میدونین،
سگای قویپنجه،
سگهای نظامی
هر روز غذا میخورن
واسه گاییدن زن کم ندارن
«تبعید برای شما چه معنایی دارد؟»
شک ندارم که واسه مقاله بش پول میدن
ما دو روزه غذا نخوردیم
«اخلاقیات در اهتزازند رفیق، ارزشهای اخلاقی دست نخورده باقی ماندهاند.»
با انگشتای شکسته، اخلاق در اهتزاز است رفیق
به زنه تجاوزشده وُ اخلاق در اهتزاز است رفیق
خواهرِش مفقودالاثره وُ اخلاق در اهتزاز است رفیق
دو روزه که فقط اخلاق میخوریم
اخلاقِ در اهتزار، رفیق
«ممکن است بگویید برای شما تبعید چه معنایی دارد؟»
تبعید، خوردنِ اخلاقه رفیق.
شعر از کریستینا پری روسی، ترجمهی محسن عمادی
* این شعر از کتاب «اقلیم تبعید» ترجمه شده است. کریستینا، در نتیجهی دیکتاتوری نظامیان در اروگوئه، به ناچار قدم در جادهی تبعید نهاد.