بالای برکه
کبوتران، به گرد سرت میگردند
وقتی بالهاشان به گیسوان تو میخورد
خم میشوم
و وضوحات را در آب تماشا میکنم.
من در وضوح توام
و خود را باز نمیشناسم:
کبوتری هستم تاجدار
در دلِ آب.
در تو.
بالای برکه
کبوتران، به گرد سرت میگردند
وقتی بالهاشان به گیسوان تو میخورد
خم میشوم
و وضوحات را در آب تماشا میکنم.
من در وضوح توام
و خود را باز نمیشناسم:
کبوتری هستم تاجدار
در دلِ آب.
در تو.