اینک این منم
کنارِ مزارت. هرمنگادا
تا بر جسم فقیر و نابت بگریم
که هیچیک از ما
تباهیاش را ندید.
هشیار و عزادار میآیند دیگران
ولی من مست میآیم. هرمنگادا،
من مست میآیم.
و اگر فردا صلیب مزارت را
بر خاک، افتاده یافتند
نه شب بود هرمنگادا،
نه باد.
من بودم.
میخواستم صلیبات را تکیهگاه مستیام بگیرم
بر خاک افتادم
آنجا که تو آرام گرفتهای
پوشیده به گلهای آفتابگردان،
غمگنانه هرچند.
اینک این منم،
کنار مزارت. هرمنگادا
تا بر عشق همیشهمان بگریم.
شب نیست، هرمنگادا
باد نیست.
منم.