غیاب | گونار اکلوف

 

نه آفتاب بود، نه ماه
و نه ستاره
که به من نور بخشیدند
تاریکی بود و
نور عشق در درونِ من
و پرتوش که تنم را می‌خلید.

انگار هیچ‌کس نبودم
و تو، تو، ای فاطمه
به جان‌ام سایه‌ای بخشیدی
چراغی نقره‌ای به من دادی
پس از آن‌‌که رفتی.

برگشت به بالای صفحه