نمی یابمت به رویا | آنتونیو گاموندا

نه مویه‌ی پرندگان است بالای سایه‌ها، نه رعشه‌‌ی گوگرد در خموشی طوفان. نه جیوه است در رگان من و نه تراکم تابستان در دلم. هیچ کس نیست: چهره‌ات ترک گفت رویاهای مرا و نمی‌یابمت زیر پلک‌های خویش.

در اندیشه‌ی تو خواهم بود | آنتونیو گاموندا

در اندیشه‌ی تو خواهم بود بیشتر از سایه‌ای مبهم نخواهم بود در لحظه‌ای خواهم زیست که شادی و حسرت چشمان تو را می‌سوزانند. ولی می‌خواهم همیشه ناشناس بمانم در تو. ناشناخته. به‌سادگی پیچیده در شادکامی‌ات. پریشان در نور خویش، تو و من، فقط زنده در آن و چنین عاشقِ نامحسوس …

برگشت به بالای صفحه