شعر ۲۳، شب پلنگ | کلارا خانس
برگهای هراس میپژمرد و آرام آرام بر دلواپسیهایم باران میبارد برگها با باران مینشینند و من برگ پائیزی درختی میشوم که در شلاق روزها ترک خورده است به پیش! رطوبت آبکند صنوبر بیقرار را آرام میکند شبح عشق پنهان میشود و همهجا ظاهر میشود در بوتهها، سنگها و ابرها به …